آینده روشن



چند روز پیش از طرف یکی از موسسات مطرح قرآنی پیامکی آمد که به یک محفل انس با قرآن دعوت کرده بودند. گفته بودند این محفل در یکی از امامزاده های قم برگزار می شود و در پایان افطاری داده می شود.

اول اینکه گفته بودند از ساعت۱۸تا۲۰برگزارمیشه، اماساعت ۱۹شروع شد و ما این مسئله رو به سختی فهمیدیم چون کسی پاسخ گو نبود و درها بسته بود. مراسم فقط تواشیح و قرائت چندآیه توسط آقای شاکرنژاد و خواندن یک حدیث توسط  یک بود. اما وقتی مراسم تمام شد مسئولین برگزاری توانایی اداره خروج ن از مجلس رو نداشتند و آنقدر وحشی بازی صورت گرفت برای گرفتن غذا. ما به سختی توانستیم گوشه ای را پیداکنیم تا زیر دست و پا له نشویم. در آخر که جمعیت خلوت شد گفتند غذا تمام شده و ما نه توانستیم نماز اول وقت بخوانیم چون تقریبا یک ساعت طول کشید از آنجا بیرون بیاییم ، و نه اینکه افطاری به ما دادند. (البته گفتند افرادی که از طرف موسسه دعوت شده بودند خیلی کم بودند و بقیه مردم عادی بودند.)

ما را از راه دور با زبان روزه کشاندند به این مراسم و بدون هیچ برنامه ای و هیچ نظمی و هیچ افطاری به منزل بازگرداندند.

واقعا برای این سیستم که ادعای قرآنی بودن داره متاسفم .آبروی هر چی قرآنی بودن رو بردند.

اونجا بچه ای به مادرش میگفت مامان منو تو آوردی اینجا، منو دیگه اینجور جاها نیاری دیگه.


این صحنه در ذهن بچه حک شد که افراد قرآنی چه افراد بی نظمی هستند.

 

                                                                ما امید به تربیت افراد واقعا قرآنی داریم. »


بازی برای بچه ها آنقدر اهمیت دارد که وقتی در سیره معصومین جستجو میکنیم نه تنها شاهد سفارش آنها به این مسئله هستیم بلکه داستان بازی حضرات با بچه ها نیز در روایات آمده است. 

برخی از فواید بازی با کودک:

1- مصرف شدن انرژی 

2- تقویت حواس پنج گانه

3- شناسایی ترس ها، تردیدها، نقاط ضعف و قدرت کودک

4- آموزش دادن زمانها‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی محبت و غضب

5- تقویت و پرورش رشد ذهنی و شناخت کودک از خود و محیط پیرامون

6- رشد اجتماعی کودک

و .



[برگرفته از کتاب سیره تربیتی پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام) نوشته دکتر محمد داوودی و دکتر سیدعلی حسینی زاده]



برخی اساتیدو پژوهشگران اسلامی، تفاوت روان شناسی غربی و اسلامی را اینگونه توصیف کرده اند:


1- روان شناسی غربی، روح و نفس را نفی میکند اما روان شناسی اسلامی به اثبات آن می پردازد.


2- روان شناسی غربی، فقط از روش تجربی (تجربه حسی) استفاده میکند اما روان شناسی اسلامی خودش را محدود به یک روش نمیکند و از تمامی روشها از جمله عقلی، تجربی، شهودی، نقلی(روایی) و . استفاده میکند.


3- روان شناسی غربی، در برخی موارد راه حل‌های نامشروع (غیر دینی و شرعی) ارائه میدهد [مثلا شرکت در مراسم پارتی و گوش دادن آهنگ های مبتذل و یا دوست پسر یا دوست دختر گرفتن و .] اما روان شناسی اسلامی با هدف تکامل و تعالی انسان پیش می‌رود لذا راهکارهایی در چاچوب اسلام برای رسیدن به هدف خلقت ارائه میدهد.

                 

            ما به تکامل و پرورش یافتن روان شناسی اسلامی امیدواریم. »


یک اصل مهم در تربیت فرزند، خودسازی والدین است. یعنی والدین هر اندیشه و رفتاری که دوست دارند فرزندانشان داشته باشند، در ابتدا باید خودشان آن را انجام دهند تا فرزند با دیدن والدین آن عمل یا طرز تفکر را بیاموزد.


**حضرت علی (علیه السلام) در حکمت 73 نهج البلاغه می‌فرمایند: آنکه خود را پیشوای مردم قرار داد، باید پیش از آنکه دیگران را (ادب) بیاموزد، خود را تعلیم دهد، و باید پیش از آنکه با زبانش تربیت کند با کردارش فرهیختگی را تعلیم دهد. آنکه خویش را دانش و ادب می‌آموزد به تعظیم سزاوارتر است از کسی که فقط دیگران را دانش و ادب می‌آموزد.


 **آن چیزی که در راس همه امور هست برای همه ماها اول تهذیب نفس است و در خلال او تهذیب مردم است. اگر انسان خودش مهذب نباشد نمی تواند دیگران را تهذیب کند، حرف اثر ندارد.(امام خمینی (رحمة الله علیه) صحیفه نور، ج16، ص9 )


 نمونه ای از بازی امام صادق (علیه السلام) با کودکان، که علاوه بر جنبه های پرورشی بازی به جنبه های آموزشی آن نیز توجه شده است:

امام صادق (علیه السلام) در کودکی با کودکان می نشست و استاد می‌شد و آنها شاگرد او می‌شدند. امام نام میوه ای را می‌پرسید که مثلا بر درخت یا زمین می‌روید، رنگ آن قرمز و طعم آن شیرین یا ترش است و در فلان منطقه می‌روید. هرکس نام آن میوه را می‌گفت، استاد می‌شد و امام نیز جزء شاگردان قرار می گرفت. گاهی امام به علت صداقت نداشتن هم‌بازیهای خود، بازی را ترک می‌کرد و با خواهش بقیه دوستان به بازی برمی‌گشت.

در بازی دیگری امام استاد می‌شد و کلمه ای می‌گفت، مثل (الشراعیه؛ شتر گردن دراز) و شاگردان باید تکرار می‌کردند؛ سپس امام کلمه ای دیگر می‌گفت که هم‌وزن آن کلمه بود، ولی شاگردان باید دوباره همان کلمه اول را تکرار می‌کردند؛ در این میان هرکس اشتباه می‌کرد از بازی خارج می‌شد.

امام بدین طریق، زبان، دقت و تمرکز کودکان را تقویت می‌کرد. »


[به نقل از کتاب سیره تربیتی پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام) نوشته دکتر محمد داوودی و دکتر سیدعلی حسینی زاده] 




محبت به فرزندان یکی از روشهای مهم تربیتی است به طوری که سن خاص و جا و مکانی و زمانی ندارد.

لذا آنها را بسیار ببوسید، در آغوش بگیرید و با تمام وجودتان به آنها محبت کنید.

** بوسیدن و در آغوش کشیدن منحصر در کودکان نیست بلکه نوجوانان و جوانان نیز به این محبت ها نیاز دارند (مخصوصاً که در برهه حساسی از زندگی هستند که بسیار به محبت احساس نیاز میکنند.)



- پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید:

فرزندان خود را ببوسید که برای هر بوسه درجه ای در بهشت به شما خواهند داد که فاصله هر درجه پانصد سال خواهد بود.

(مکارم الاخلاق طبرسی، انتشارات شریف رضی، چاپ سال1412ه ق، ص231)


- و نیز فرمود:

نگاه محبت آمیز پدر به صورت فرزند عبادت است.

(مستدرک الوسائل حسین نوری، انتشارات موسسه آل البیت، چاپ سال1408ه ق، ج15، ص170)


دنیا به مثال چون سراب است همه                       یا همچو کفی به روی آب است همه


چون نیک نظر کنی به ماهیت آن                          بینی که جهان خیال و خواب است همه



* * ( آنچه در عالم است ظاهر و باطنی دارد. سعی کنیم باطن جهان را ببینیم.)





آیا توانایی نداشتن کودکان بر روزه گرفتن، دلیل بر روزه خواری آنان در اجتماع است؟



کودکان اگر حب روزه گرفتن و کسانی که روزه میگیرند را در قلبشان داشته باشند، روزه خواری نمیکنند.»


کودکان مانند بزرگسالان از تکریم و احترام لذت می‌برند (یکی از روشهای تربیت فرزند، احترام گذاشتن و شخصیت دادن به اوست) پس اگر کودک بداند که با روزه خواری نکردن آبرو و شخصیت می‌یابد، روزه خواری نمیکند. حال این وظیفه پدر و مادر است که روزه را به عنوان یک ارزش در فرزندشان نهادینه کنند، نه اینکه به عنوان فردی خنثی فقط خودشان روزه بگیرند و نسبت به افرادی که روزه خواری میکنند بی‌تفاوت عمل کنند.

بسیاری از والدین خطاب به فرزندشان در سنین مختلف:


حدود یک ساله : تو خودت نمیتونی غذا بخوری (خونه رو کثیف میکنی).

حدود دو ساله  : تو نمیتونی سفره رو جمع کنی، تو نمیتونی ظرفها رو بشوری (ظرفها رو میشکنی)، تو نمیتونی نون بخری و .

حدود هفت ساله : تو نمیتونی کاردستی درست کنی بذار من انجامش بدم، تو نمیدونی کدوم لباس بهت میاد و .

نوجوان : تو نمیدونی کدوم رشته تحصیلی در آینده به کارت میاد، تو نمیدونی چه شغلی خوبه و .

جوان : تو نمیدونی با کی باید ازدواج کنی و .


و در نهایت والدین می‌گویند:

نمیدونم تو چرا هیچ کاری بلد نیستی، مردم بچه دارم ما هم داریم، یه شغل درست حسابی نداری، ازدواجم که نمیکنی و .



** بگذارید فرزندانتان از همان کودکی روی پای خودشان بایستند.




 

والدین باید کاری کنند تا بچه ها از این شب لذت ببرند. اما چگونه؟


1- اهمیت این شبها را برایشان توضیح دهید.

2- بچه ها را مجبور نکنید تا ساعتها در یک مکان (مانند شما) بی حرکت بنشینند.

3- یا برای اینکه ساکت باشند و شلوغ نکنند یک گوشی یا تبلت به دست آنان ندهید.

**اگر گوشی دستشان باشد چیزی از شب قدر نمی فهمند و اگر خسته شوند از این شب بیزار میشوند.

4- در مجلسی شرکت کنید که بچه ها توانایی بازی با هنسالانشان را داشته باشند. (گاهی بازی کنند گاهی پیش شما باشند و فضای روضه و دعا را درک کنند.)

5- اگر اینگونه مجلسی نیافتید، مدتی کوتاه مثلا  نیم ساعت در مجلسی شرکت کنید تا کودکتان از همان لحظات، تصویر خوشی در ذهنش باقی بماند.





آیا تا به حال به عکسهایی که والدین از کودک ربوده شده شان منتشر میکنند، دقت کرده اید؟ یا به فیلمهایی که از ربوده شدنشان منتشر میشود؟


در اکثر آنها کودکی زیبا را میبینید که والدین زیبایی آنها را چندبرابر کرده‌اند. چگونه؟

آنها با آویزان کردن زیورآلات از جنس طلا و پوشیدن لباسهای تنگ و بدن نما، فرزندشان را طعمه قرار میدهند.




** لباسهای بدن نما بستر به کودک را فراهم میکند که حتما در خبرها شنیده اید.



یکی از نقدهایی که به روان شناسی غرب وارد است، ویژگی تجربی بودن آن است.


به اعتقاد قاطبه‌ی فلاسفه‌ی مسلمان، تمدن غرب علی رغم همه پیشرفت‌هایی که داشته است، دچار انحطاط‌ هایی نیز شده است.یکی از آن انحطاط ها خارج کردن عقل، نقل و شهود از دایره‌ی علوم است. این امر آسیب‌های وحشتناک و شاید جبران‌ ناپذیری بر بدنه‌ی تمدن غرب وارد کرد.

روان‌شناسی نیز از این آسیب‌ و انحطاط در امان نماند و به همین سبب بسیاری از ویژگی‌ و قابلیت های انسان که با تجربه درک نمی‌شدند، مغفول ماندند.




ادامه پست قبلی

چهار حس دیگرمان هم مانند بینایی هستند. یعنی مثلاً در شنوایی، صداها هم مانند نور، طول موج و ارتفاع دارند. طول موجها زیر و بمی صدا؛ ارتفاع موج، بلندی صدا؛ و ترکیب امواج، طنین صدا را تایین می‌کنند. موجها وارد گوش می‌شوند و اختلاف صداها به دلیل اختلاف در ویژگی موجهاست.


در چشایی، مولکولهای شیمیایی دخیل هستند. سلولهای چشایی که روی زبان قرار دارند مولکولهای شیمیایی را به صورت محلول در بزاق جذب می‌کنند. مزه تلخ، شیرین، شور و . اسم‌هایی است که ما روی آن طعم‌ها گذاشته‌ایم و زبان فقط اختلاف طعم‌ها را بر اساس اختلاف مولکولها حس می‌کند.


در سیستم بویایی نیز مانند چشایی، مولکولهای شیمیایی هستند که وارد بینی می‌شوند و به صورت محلول در مخاط بینی جذب می‌شوند و اختلاف بوها به دلیل اختلاف مولکولهاست.


در حس لامسه، گیرنده‌های حسی در پوست به فشار، دما و درد پاسخ می‌دهند. کل بدن نسبت به تماس حساس است اما این حساسیت در نقاط مختلف بدن، متفاوت است. گیرنده‌های حسی فقط تفاوت را احساس می‌کنند و زبری و نرمی و . اسم‌هایی است که ما روی این حسها گذاشته‌ایم.


 آیا در جهان اشکال و رنگهای مختلف، بوها و طعم‌های متفاوت، گرما و سرما، زبری و نرمی و . وجود دارد یا نه؟

جواب این سؤال را نمیدانیم و با علم تجربی هم قابل اثبات نیست. فقط یقین داریم که این معلول‌ها با هم متفاوت هستند و هر کدام علت خاص خود را دارند.

در نتیجه در جهان خارج از ذهن، اشیاء مختلفی وجود دارد اما اینکه آنها دقیقاً چگونه هستند، مشخص نیست.




نورهایی که انسانها به طور طبیعی می‌بینند، ترکیباتی از طول موجهای مختلف هستند. درک کردن رنگ عمدتاً در نتیجه طول موج غالب در این ترکیبات است. نور روی چشم می‌افتد ولی شما با مغزتان میبینید( اطلاعات دیداری به صورت تکانه های عصبی به مغز منتقل می‌شوند.) پس نورهایی که بلندترین طول موج را دارند، قرمز به نظر می‌رسند در حالی که نورهای دارای کوتاهترین طول موج، بنفش به نظر می‌آیند. رنگ نوعی تعبیر روان‌شناختی است و ویژگی خود نور نیست.
[ این جملات برگرفته از کتاب روان‌شناسی عمومی وین ویتن بود.]

همانطور که ملاحظه کردید، آنچه مغز ما به عنوان رنگ درک میکند نتیجه ورود طول موج به چشم است.


اما آیا واقعاً رنگی در جهان وجود دارد؟ یا این رنگها صرفاً ساخته ذهن ما هستند؟



جواب: ما یقین داریم اختلاف رنگها (معلول‌ها) ناشی از تعدد علت خارجی آنهاست.



رجوع کنید به مبحث سنخیت علت و معلول در فلسفه.



این عید سعید، عید اسعد باشد           ملت به پناه لطف احمد باشد



بر پرچم جمهوری اسلامی ما             تمثال مبارک محمد(ص) باشد




                                                                                                                                            امام خمینی(ره)



ادامه پست قبلی

چهار حس دیگرمان هم مانند بینایی هستند. یعنی مثلاً در شنوایی، صداها هم مانند نور، طول موج و ارتفاع دارند. طول موجها زیر و بمی صدا؛ ارتفاع موج، بلندی صدا؛ و ترکیب امواج، طنین صدا را تعیین می‌کنند. موجها وارد گوش می‌شوند و اختلاف صداها به دلیل اختلاف در ویژگی موجهاست.


در چشایی، مولکولهای شیمیایی دخیل هستند. سلولهای چشایی که روی زبان قرار دارند مولکولهای شیمیایی را به صورت محلول در بزاق جذب می‌کنند. مزه تلخ، شیرین، شور و . اسم‌هایی است که ما روی آن طعم‌ها گذاشته‌ایم و زبان فقط اختلاف طعم‌ها را بر اساس اختلاف مولکولها حس می‌کند.


در سیستم بویایی نیز مانند چشایی، مولکولهای شیمیایی هستند که وارد بینی می‌شوند و به صورت محلول در مخاط بینی جذب می‌شوند و اختلاف بوها به دلیل اختلاف مولکولهاست.


در حس لامسه، گیرنده‌های حسی در پوست به فشار، دما و درد پاسخ می‌دهند. کل بدن نسبت به تماس حساس است اما این حساسیت در نقاط مختلف بدن، متفاوت است. گیرنده‌های حسی فقط تفاوت را احساس می‌کنند و زبری و نرمی و . اسم‌هایی است که ما روی این حسها گذاشته‌ایم.


 آیا در جهان اشکال و رنگهای مختلف، بوها و طعم‌های متفاوت، گرما و سرما، زبری و نرمی و . وجود دارد یا نه؟

جواب این سؤال را نمیدانیم و با علم تجربی هم قابل اثبات نیست. فقط یقین داریم که این معلول‌ها با هم متفاوت هستند و هر کدام علت خاص خود را دارند.

در نتیجه در جهان خارج از ذهن، اشیاء مختلفی وجود دارد اما اینکه آنها دقیقاً چگونه هستند، مشخص نیست.



سیستم عصبی انسان به دو دسته پیرامونی و مرکزی تقسیم میشود و سیستم عصبی مرکزی از دو قسمت نخاع شوکی و مغز تشکیل میشود. مغز، قسمت بالای جمجمه را پر میکند. گرچه وزن مغز تقریباً 1/5 کیلوگرم است و می‌توان آن را در یک دست نگه داشت، اما حاوی میلیاردها سلول است که اطلاعات ناشی از درون و برون بدن را تلفیق میکند، اعمال بدن را هماهنگ می‌سازد، و ما را قادر می‌سازد صحبت کنیم، فکر کنیم، یادآوری نماییم، برنامه ریزی کنیم، بیافرینیم، خواب ببینیم و .

دانشمندانی که می‌‌خواهند بفهمند چه قسمتهایی از مغز به رفتار ربط دارند با تکلیف دشواری مواجه هستند، زیرا مشخص کردن فعالیت مغز به مغز زنده و فعال نیاز دارد.

پژوهشگران برای بررسی این رابطه از روشهای متفاوتی استفاده کرده‌اند که در اینجا به بعضی از آنها اشاره میکنیم:

1- تخریب سازی: فرآیندی است که طی آن عمداً ساختارهایی از مغز حیوانات را تخریب میکنند. بدیهی است که این روش عمدتاً به پژوهش حیوانی محدود می‌شود. البته گاهی در مورد انسانها استفاده می‌شود اما موقعی که جراحی مغز برای مقاصد پزشکی ضروری باشد.

2- سی‌تی‌اسکن: در این روش اشعه های ایکس چندگانه از چند زاویه تابیده می‌شوند تا تصویر واضحی از برش افقی مغز حاصل شود.

3- اسکن‌ام‌ آر آی: روشی است که در آن از میدانهای مغناطیسی، امواج رادیویی، و تقویت کامپیوتری استفاده می‌شود.

4- اسکن‌های پی‌ ای‌ تی: این اسکن‌ها از شاخص های رادیواکتیو برای تشخیص فعالیت شیمیایی در مغز استفاده می‌کنند.

** دانشمندان و پژوهشگران مراکزی را که در مغز برای گرسنگی و تشنگی، خوشحالی و ناراحتی، هیجان و پرخاشگری، حرکات ارادی و غیرارادی، خواب و انگیختگی، تفکر و استدلال و . تعیین کرده‌اند معمولاً از طریق تطابق آن عمل با فعالیتی است که به طور همزمان با آن عمل در مغز صورت گرفته است[یعنی در سلولهای عصبی(نورون)، پتانسیل عمل یا سیناپس انجام شده است]. 

مثلاً دانشمندانی به نام (جیمز اُلدز و پیتر میلنر) الکترودی را در مغز موشها کار گذاشتند. آنها متوجه شدند که موشها برای تحریک برقی مناطق خاصی از مغز، هزاران بار در ساعت اهرم را فشار می‌دهند. با اینکه پژوهشگران قطعاً نمی‌توانستند از این حیوانات سؤال کنند، استنباط کردند که آنها از این کار لذت می‌برند. آنها نتیجه گرفتند که سیستم لیمبیک در مغز، شامل مراکز لذت نیز هست.


آیا واقعاً همه این کارها را مغز میکند؟


توضیحاتی که داده شد، نظریه‎های دانشمندان علوم اعصاب (neuroscience) بود. اما همانطور که مشاهده کردید ضعف‌هایی در آنها وجود دارد مانند:

الف) تعیین مراکز در مغز مانند گرسنگی و تشنگی و . تنها به دلیل تطابق آن عمل با فعالیتی است که به طور همزمان با آن عمل در مغز صورت گرفته است.

ب) آزمایش‎هایی روی حیوانات انجام شده و نتیجه برای انسان گرفته شده.

ج) چیزی به اسم اطلاعات، حروف و کلمات، تصاویر و . در مغز مشاهده نشده است.

 و .


** پس دلایل متقنی مبنی بر کنترل بدن توسط مغز وجود ندارد.

 

دیروز یه پست از امیرمهدی ژوله خوندم که گفته بود:

میدونید چرا رامبد جوان میره بچش رو خارج از ایران به دنیا بیاره، چون رسالت پدریش این تعریف شده که به بچش شادی و عزت نفس و مجالی برای خنده بده و نذاره اون غمگین و گرفتار و افسرده بار بیاد.

اگه از جایی که بچه مردم به دنیا میاد ناراحتیم، یقه روان‌پزشکمون رو بگیریم.»

اکثرشون همین طورین، تا یه خرده پول دستشون میاد همه چی یادشون میره.


به نظر من بیشترین تقصیر رو ما مردم داریم. خودمون بزرگ و مشهورشون میکنیم و بعد هار میشن پاچمون رو میگیرن!!!

به نظرم الان دیگه وقتشه مردم این سلبریتی‎ها رو هم تحریم کنن، (تازه دیر هم شده) همونطور که مردم میخواستن اسنپ رو تحریم کنن. باید برنامه‎هاشون رو از تلویزیون نگاه نکنن، تو خیابون بهشون محل نذارن و آدم حسابشون نکنن.


اینا مردم رو تا جایی میخوان که پول دربیارن. این (رامبد جوان) کسی بود که بیشتر از همه می‌گفت مردم ایران ما شما رو خیلی دوست داریم.


به عنوان یه روان‌شناس، آقای ژوله به شدت به همکاران ما نیازمندند.




وقتی داشتم اوایل این قسمت از برنامه کودک شو را می‌دیدم، والدین پارلا بسیار نسبت به همدیگر اظهار عشق و محبت می‌کردند و یکدیگر را یک زوج عاشق پیشه معرفی می‌کردند. اما وقتی برنامه پیش رفت و به قسمت نهایی رسید، نگرشم تغییر کرد. در این قسمت سوالاتی از پارلا پرسیدند و پدر و مادر باید جواب او را حدس می‌زدند.

سوال: پارلا دوست داره سرش رو روی پای کی بذاره و بخوابه؟

جواب: روی پای مادربزرگم.

(چرا؟ چون از صبح تا شب، پیش مادربزرگش است.)

سوال: پارلا اگه رازی داشته باشه، به کی میگه؟

جواب: به مامان بابام نمیگم. به رها میگم.

(رها، دوست مادرش است.)

سوال: پارلا دلش برای کی تنگ میشه؟

جواب: محیا

(دخترعمویش)


بنده برنامه کودک شو را کاملاً تایید نمیکنم و کاستی‌هایی دارد مثلاً سوالات قسمت آخر آن کاملاً کارشناسی شده نیست و بعضی از آنها بیهوده است که کودک بر اساس محیطی که در آن قرار گرفته به آن پاسخ می‌دهد. ولی از مجموع برنامه مانند رفتار، عملکرد و سوالات خوب آن می‎شود نحوه تربیت والدین و آثار آن بر فرزندشان را نتیجه‌ گرفت.

همانطور که به سوالها و جوابها دقت کردید،


** آیا والدین پارلا وظیفه پدر و مادری‌شان را به نحو صحیح انجام داده‌اند؟


** آیا پارلا، پدر و مادرش را نزدیکترین افراد به خودش می‌داند؟ چرا؟


 


دیشب یکی از برنامه های

خسته نباشید رو دیدم که در مجتمع فولاد مبارکه ضبط شده بود.

کارگران این مجتمع، در کنار مواد مذاب و کوره‌ها مشغول فعالیت بودند.

میدونید دمای آنجا چقدر بود؟

کارگران بعضی مناطق این کارخانه، در دمای 150 درجه کار میکردند اما در بعضی مناطق دیگر دما به 300 تا 400 درجه هم میرسید.

ما توانایی تحمل کردن دمای 30 تا 40 درجه را نداریم در حالی که دمای آنجا تقریباً ده  برابر فضای زندگی ماست.


اما حقوق این کارگران


چرا باید حقوق این کارگران با کارمندانی که در اداره زیر کولر نشسته‌اند یکسان باشد؟

چرا باید حقوق این کارگران با خواننده هایی که .

چرا باید حقوق این کارگران با بازیگرانی که .


یکسان که هیچ


چرا باید حقوق این کارگران چند برابر کمتر از این افراد باشد؟



 


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها